دکتر آجرلو استاد دانشگاه و کارشناس ارشد حوزه روابط بین الملل معتقد است دشمن به شیوه ی جنگ کثیف که شامل ترور و تخریب مراکز حساس است ادامه خواهد داد و جمهوری اسلامی و کشورهای محور مقاومت با توجه به دست بالاتری که در منطقه دارند روز به روز از قدرت و مشروعیت رژیم اشغاگر قدس خواهند کاست.
این مدرس دانشگاه تصریح دارد نباید با فقدان شهید سلیمانی راه و روش و سیرهی ایشان در حوزهی استراتژی و نظامی را گم کنیم. باید بیشتر به تفکرات و طریق شهید سلیمانی بپردازیم تا الگویی برای انقلاب اسلامی و تداوم نهضت اسلامی شود و صهیونیستها دچار ضعف بیشتری شوند.
در مورد ابعاد مختلف ترور شهید سلیمانی و کشورهایی که در این توطئه ی شوم دست داشتند صحبت زیاد شده است. تحلیل و تبیین شما در این مورد چیست؟
موضوع ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بر کسی پوشیده نبود. این ترور در حوزهی عملیاتی، اپراتوری و حتی در حوزهی اجرا هم با صهیونیستها هماهنگ بود. اگرچه آمریکاییها امپراتوری و اجرای این عملیات را در اختیار داشتند، امّا نقش امنیتی و اطلاعاتی این ترور قطعاً کار رژیم صهیونیستی بود. در واقع، این موضوع بر نظام و بر همه آشکار بود و تقریباً تمام کارشناسان و ناظران بینالمللی روی این مسئله تأکید داشتند.
یکی از راهبردهای رژیم صهیونیستی، ترورهای هدفمند است. ما در طول تاریخ شاهد ترورهای هدفمند در فلسطین و در محور مقاومت بودهایم. قاعدتاً در ترور هدفمند، ابتدا اشخاصی را میزنند تا زنجیرهای از تهدیدات قطع شود.
از طرفی، آمریکا در حال خروج از منطقهی ماست. ما نباید از این مسئله بگذریم. خب، هزینههای آمریکا در منطقه افزایش پیدا کرد و مجبور به خروج شد. این مسئله از زمان اوباما کلید خورد، در زمان ترامپ پیگیری شد و در زمان آقای بایدن اتفاق افتاد. نمونهاش خروج آمریکا از کشور افغانستان است؛ چون بخش عمدهای از امنیت رژیم صهیونیستی توسط آمریکاییها تأمین میشود، حالا با خروج نظامی آمریکا، این رژیم احساس خطر کرده است. البته آمریکا قصد دارد که همچنان بهصورت امنیتی و سیاسی در منطقه باقی بماند. وقتی حضور نظامی آمریکا در منطقه کاهش پیدا کند، رژیم صهیونیستی باید خود را در حوزهی نظامی و امنیتی بزرگتر از آن چیزی که هست، نشان دهد. بالأخره آنان باید با یکسری شعار و بعضی از اقدامات و سیاستها خود را بهعنوان تهدید برای جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت نشان بدهند. خروجی این اقدام هم، ایجاد بازدارندگی توسط رژیم صهیونیستی است. این رژیم در نابودی و تهدید ایران و گروههای مقاومت از هیچ کاری فروگذار نمیکند. این پیام آنان است.
مورد بعدی اینکه صهیونیستها در همین راهبرد ضربات با هزار چاقو بهنوعی میخواهند برای ایران توالی بحران ایجاد کنند. هدف آنها از این راهبرد، لطمهزدن به منطقه است.
یعنی ما باید همچنان شاهد رفتارهای خرابکارانه از سوی رژیم صهیونیستی در کشورمان باشیم؟
جمهوری اسلامی ایران بهتدریج به یک قدرت در منطقه تبدیل شده است. دشمنان تصور میکردند که با ترور شهید سلیمانی جمهوری اسلامی تضعیف میشود، امّا این اتفاق نیفتاد. ابزار دشمنان در دنیا بهسمت ترور هدفمند، جنگهای کثیف، راهبردهای غیرانسانی، ترور و خرابکاری پیش میرود؛ یعنی در عرصهی بینالمللی ابزار بازیگرانی که تضعیف شدهاند، جنگ کثیف، ترور و خرابکاری است، وگرنه بازیگری که بتواند با ابزارهای نظامی و امنیتی بازدارندگی ایجاد کند اصولاً به این سمت از مسائل نخواهد رفت.
ضربهی جمهوری اسلامی در انتقام از پایگاه عینالاسد، پاسخ چندی پیش حماس و جنبش جهاد اسلامی در فلسطین اشغالی در نوار غزه و پاسخ حزباللّه لبنان به اقدامات رژیم صهیونیستی، همه توالی جمهوری اسلامی و محور مقاومت است. ایران و جبههی مقاومت بهنوعی شیوهی سنتی رژیم صهیونیستی در ایجاد بازدارندگی را دچار خدشه کردند. وقتی آنها در حالت ضعف دیدند که جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت در مرزها، در شمال، در جنوب ایران و لبنان قوی عمل میکند، قدرت تحریکشان گرفته شد. رژیم صهیونیستی احساس کرد که دیگر نمیتواند با روشهای متعارف و رقابتهای نظامی و استراتژیکی پاسخ ایران را بدهد. به همین دلیل به حوزهی جنگهای کثیف رفت. البته رژیم صهیونیستی همواره نمیتواند از راهبرد جنگ کثیف استفاده کند، امّا الآن وزن راهبردی خود را روی جنگهای کثیف، ترور هدفمند و خرابکاری در داخل ایران گذاشته است. بخشی از این اقدامات رژیم صهیونیستی هم بهنوعی پُرکردن خلأهایی است که در این زمینه دارد.
الآن جبههی مقاومت با مسائل مختلفی روبهروست. این محور برای بازسازی سوریه و تحولات داخلی عراق درگیر است. حزباللّه هم لبنان درگیری دارد. شاید این تصور برای صهیونیستها ایجادشده که محور مقاومت در ضعف قرار دارد. البته این تصور بیشتر سیاسی است و نظامیان صهیونیست این مسئله را درک کردند. اصلاً از نوع ادبیاتشان معلوم است؛ یعنی نشانهای از ترس دارند. دلیل آن هم خیلی واضح است. خب، یک کشور با شرایط سیاسی و اقتصادی و وجود تحریم ممکن است اقدامی انجام ندهد، امّا نظامیان این نکته را میدانند که در بدترین شرایط حزباللّه لبنان پاسخ رژیم را داد؛ حتی نوار غزه در بدترین شرایط محاصره پاسخ داد. جمهوری اسلامی ایران هم آشکار و غیرآشکار پاسخ رژیم صهیونیستی را در جاهای مختلف داده است.
پس، جمهوری اسلامی ایران پاسخداده و خواهد داد؛ امّا بعضی از سیاسیون بهخصوص تیم جدید بعد از نتانیاهو مثل آقای نفتالی بنت در حال بازتاب راهبردهایشان هستند، ولی بیشتر اقدام رسانهای است تا اقدام عملیاتی. البته ما هم باید در این زمینه نقاط ضعف خود را تقویت کنیم تا آسیبپذیریمان نسبت به جنگ کثیف کمتر شود. نهادهای امنیتی و نظامی ما و همهی کشورها نسبت به جنگ کثیف آسیبپذیرند؛ چرا؟ چون جنگ متقارن نیست. در کشورهای غربی و آمریکا هم ما دیدیم که در جنگ کثیف خرابکاری و بهنوعی تحولات جدیدی اتفاق افتاد. در رژیم صهیونیستی هم با آن همه ادعا این جنگ اتفاق میافتد. اساساً باید برای مدیریت جنگ کثیف و اقدامات خرابکارانه و ترور کمی به نیروهای امنیتیمان حق داد، چراکه کنترلکردن این شرایط سخت است؛ امّا فیالواقع جمهوری اسلامی با توجه به حجم تهدیداتی که وجود دارد تقریباً مدیریتش قابل قبول است. بالأخره نقطه ضعفهایی هم وجود دارد و باید به آنها هم رسیدگی کرد.
کشورهای عربی چقدر با این استراتژی همراهی میکنند؟ این کار ممکن است در کوتاهمدت و بلندمدت چه تأثیراتی در ایران و در محور مقاومت داشته باشد؟
آنها در این راهبرد با همان قضیهی قورباغهی پخته پیش میروند. آنان با خود میگویند که جمهوری اسلامی از لحاظ امنیتی به ثباتی رسیده، ولی باید برای این ثبات اتفاقی بیفتد تا ما از لحاظ مشروعیت داخلی آنها را تضعیف کنیم. خب، این تضعیف از طریق تحریم توسط محورهای غربی صورت گرفته است. تفکر آنان چنین است که نباید ایران در میان همسایگان خود احساس آرامش کند. برای همین اکثر کشورهای همسایهی ما تحت سلطهی غربیها هستند. هر نظامی موفق بشود امنیت مردمش را حفظ کند تقریباً نیمی از حکمرانی خودش را بهدرستی انجام داده است. الآن کشورهای بسیاری هستند که از لحاظ اقتصادی شرایط خوبی دارند، امّا امنیت ندارند. اساس یک کشور امنیت است و اصلاً مسئلهی اقتصاد اهمیتی ندارد. جمهوری اسلامی ایران در حوزهی امنیت کشور موفقی است؛ امّا استراتژی هزار خنجر قصد دارد امنیت کشور و روحیهی نیروهای ما را به هم بریزد.
این نکته را نباید فراموش کنیم که اساساً بعد از خروج آمریکا، تنها موضوع منطقهی ما عدم حضور آمریکا و قطع امید کشورهای همسایه از آمریکاست. جمهوری اسلامی ایران بارها اعلامکرده که علت تنش بین کشورها، آمریکاست. خروج آمریکا از منطقه به احتمال زیاد با تنشزدایی همراه خواهد بود؛ چرا؟ چون کشورها احساس میکنند که باید مسائلشان را حل کنند. وقتی این تنشزدایی اتفاق بیفتد، آن تعارضات ایدئولوژیک و استراتژیک کاهش پیدا میکند. خروجی آن چه خواهد شد؟ خروجی آن کاهش تنش و این اتفاقات است. نتیجهاش برای صهیونیستها چه خواهد بود؟ رژیم صهیونیستی و قضیهی فلسطین به محور اساسی منطقه و به پروندهی اصلی جهان اسلام برمیگردد. خب، صهیونیستها در اینجا تنها میشوند. به همین دلیل بخشی از استراتژی هزار چاقو این است که آنها با اقدامات امنیتی، باعث تعارض بیشتری بین ایران و کشورهای عربی شوند. در انتها این تعارض منجر به عدم نزدیکی ایران به کشورهای عربی و همسایگان میشود تا سیاست همسایگی که جمهوری اسلامی بهخصوص در دولت جدید بهدنبال آن هست با چالش روبهرو شود و همسایگان به تفاهم نرسند.
صهیونیستها در استراتژی های خود چقدر شانس موفقیت دارد؟
جمهوری اسلامی در حوزهی اقدام ظرفیتهای جدی دارد. رژیم صهیونیستی بهشدت از این مسئله واهمه دارد. اساساً رژیم صهیونیستی بدون حضور آمریکا و بدون همکاری با کشورهای منطقه نمیتواند در منطقه وجود داشته باشد. این حمایتها و کمکهای بیرونی است که این رژیم را نگه داشته است. تقریباً تمام کشورهای منطقه از جمله رژیم صهیونیستی و آمریکا، برای نابودی سوریه فعالیت کردند. هدف آنها تأسیس دولت دستنشانده در سوریه بود، امّا جمهوری اسلامی ایران و جبههی مقاومت در مقابل این جنایت ایستاد. در لبنان و نوار غزه و کلاً جبههی جولان پاسخ صهیونیستها داده میشود. این نشان میدهد که جمهوری اسلامی در بُعد نظامی منطقه دست بالایی دارد. صهیونیستها از این مسئله واهمه دارند. در درگیری فراگیر و احتمالی بین ایران و رژیم صهیونیستی قطعاً دست بالا محور مقاومت خواهد بود؛ حتی لازم به درگیرشدن ایران هم نیست. همین گروههای همسوی محور مقاومت به تنهایی میتوانند پاسخ بدهند.
موشکهای با دقت بالا و دوربُرد، قدرت پهپادی و قدرت قایقهای تندروی جمهوری اسلامی بر کسی پوشیده نیست. جمهوری اسلامی میتواند پاسخ آنها را بدهد، تا حالا هم توانسته است. آنها بهدنبال آسیبزدن به این توانمندیها هستند که موفق نشدند؛ امّا نیروهای امنیتی ما نباید هوشیاریشان را از دست بدهند، بلکه نیروهای نظامی ما باید بسیار هوشیار باشند.