به گزارش قم پرس: روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم، همزمان با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)، مراسم گرامیداشت روز مادر و بررسی کتاب «تب ناتمام» با حضور شهلا دخانچی مادر شهید، زهرا حسینی مهرآبادی، نویسنده، زهره شریعتی منتقد اثر، یکشنبه 3 بهمن در سالن غدیر اداره کل کتابخانه های عمومی برگزار شد.
در ابتدای نشست، زهرا حسینی مهرآبادی نویسنده کتاب گفت: جرقه اصلی کتاب از سال 79 و زمانی که من اولین بار شهید دخانچی را در یک برنامه تلویزیونی دیدم، در ذهن من زده شد و سوالات زیادی در ذهنم در مورد شرایط زندگی ایشان و آرامش مثال زدنی که در چهره ایشان احساس می کردم شکل گرفت و اینکه چنین شخصی با این شرایط چگونه به این آرامش رسیده برای من سوال بود.
نویسنده کتاب شانزده سال بعد ادامه داد: بعد از شهادت شهید دخانچی خیلی منتظر بودم که کتابی در مورد ایشان منتشر بشود، چرا که به نظر من زندگی بسیار جالب و جذابی داشتند؛ هرچند که یک مجموعه خاطرات از ایشان منتشر شد اما یک روایت مادرانه و همسرانه از زندگی ایشان نوشته نشده بود که در نهایت من تصمیم به این کار گرفتم.
وی در پاسخ به سوالی پیرامون مدت زمان نوشتن کتاب اضافه کرد: از سال 97 مصاحبه های من با مادر شهید شروع شد و ایشان با صبر و حوصله مثال زدنی به سوالات من پاسخ دادند. ضمن اینکه نوشتن کتاب هم تقریبا 2 سال زمان برد چرا که برای من بسیار مهم بود که این کتاب با کیفیت خوبی منتشر شود.
در ادامه این نشست، زهره شریعتی منتقد گفت: هیچ وقت فقط فرم جذابیت ندارد و اگر هم داشته باشد مدت آثارش کوتاه خواهد بود، اما زمانی که روح به اثری دمیده می شود آن اثر ماندگار خواهد بود؛ این کار هم از آن جهت ماندگار است که روح دارد و این روح توسط نویسنده و مادر شهید، سرکار خانم منزوی به اثر دمیده شده است.
شریعتی تاکید کرد: با توجه به اینکه من خودم تجربه کار مصاحبه در نگارش این نوع کتاب ها را داشته ام می توانم درک کنم که چقدر کار سختی بوده است، چرا که هم برای مصاحبه شونده سخت است که در مورد رنج های عظیمی که در زندگی کشیده است صحبت کند و هم برای نویسنده که بتواند احساساتش را کنترل کند و شکل گیری این ارتباط بین نویسنده و مصاحبه شوند کار زمانبری است.
وی افزود: شهدا نوری هستند که می توانند جامعه ای را نورانی کنند و نوشتن در مورد شهدا بسیار ارزشمند است چرا که ترویج راه شهدا و زندگی آنها به مثابه به اشتراک گزاری چراغ، نور افشانی و انتقال نور زندگی این بزرگواران به افراد جامعه است و می تواند راه را به ما نشان بدهد.
سپس راضیه جبه داری، شاعر میهمان این نشست در مورد کتاب گفت: من کتاب را خواندم و روز ها با آن خندیدم، گریه کردم و لذت بردم از خواندن این کتاب و می خواهم شعری را که بر اساس این کتاب گفته ام به مادر شهید تقدیم کنم:
رژه میرفت پیش چشمانت
خاطرات نگفته ات مادام
بغض، پیچیده بود توی گلوت
بعد از امضای برگه ی اعزام
رفت با عشق! رفت با لبخند
لحن آرامی و دل قرصی
پسرت را همیشه بدرقه کرد
کاسه ی آب و آیت الکرسی
شانه های درخت هم خم شد
زیر اخبار تلخ آخر سال
آن زمستانِ بی بهار چه بود؟
آن زمستان بد! زبانم لال
پسر نوجوان خوش پوشت
با حیا و نجیب و خوش اخلاق
چه سرش آمده؟ نفهمیدند
سالها زل زده به سقف اتاق
سالها روز و شب کنارش باش
در تب و لرزهای پر تب و تاب
ناخنش را بگیر با دقت
صورتش را بشور با آداب
میوه ای پوست کن برای حسین
قاچ کن در دهان او بگذار
ذره ذره جوانی ات را خورد
ناله های مدام پر تکرار
هیوده سال آزگار چطور
پای تختش دوام آوردی
زخم بستر چه بر سرت آورد؟
چه کشیدی کنار هر دردی؟
من همیشه به خویش میگفتم
مادری لذت جهان من است
تو از امروز قهرمان منی
مادری رسم قهرمان من است
در ادامه این مراسم شهلا منزوی، مادر شهید دخانچی ضمن تشکر از نویسنده کتاب گفت: امیدوارم این کتاب برای جوان ها به یادگار بماند و آنها بخوانند و راه شهادت را ادامه بدهند.
در پایان این نشست، از خانواده شهید دخانچی، زهرا حسینی مهرآبادی نویسنده کتاب و زهره شریعتی منتقد اثر تقدیر شد.
دیدگاه