کد خبر: 375741
۰
PNAZAR
نسخه چاپی

تعزیه شهادت طفلان مسلم؛ آینه حق‌طلبی دو نوجوان حسینی

به گزارش خبرنگار تئاتر ایرنا؛ تعزیه با ماه محرم دو یار جدانشدنی از یکدیگر در سیر تطور و تحول تاریخ رخدادهای آیینی و مذهبی ایرانیان بوده ‌است.

به‌ویژه از عهد صفویه و رسمی شدن مذهب تشیع به‌عنوان مذهب رسمی کشور؛ شکل و شیوه اجرای تعزیت و سوگواری بر سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) و یاران باوفایش در دشت کربلا در راستای زنده نگه‌داشتن و پاسداشت نهضت و مکتب حسینی و تبلور و تجلی مفاهیمی چون عشق، ایثار، فداکاری، نوع‌دوستی، صلح، خانواده‌مداری، ایمان و نظایری از این دست را به شکلی تام و تمام در اجرای شبیه‌خوانان و تعزیه‌سرایان کشور شاهد بوده‌ایم.

بر همین اساس در دهه نخست ماه محرم بر آن شدیم تا به فراخور این ایام؛ نقب و نظر و روایتی بر مهم‌ترین تعزیه‌های این دهه که در این ایام پیشاروی مخاطبان قرار می‌گیرد و فصل مهمی از همراهی و همدلی آن‌ها با ائمه اطهار(ع) به‌ویژه سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) را با خود به‌همراه دارد، را با شما در میان بگذاریم.

در دومین گزارش از سلسله گزارش‌های معرفی درخشان‌ترین تعزیه‌های دهه نخست ماه محرم به سراغ تعزیه شهادت طفلان مسلم می‌رویم.

تعزیه «شهادت طفلان مسلم»؛ آینه حق‌طلبی دو نوجوان حسینی

تعزیه طفلان مسلم

هنوز هم حرم و بقعه طفلان مسلم در شهر مسیب عراق پذیرای زائران زیادی از شیعیان و محبان اهل بیت است

تعزیه طفلان مسلم از تعزیه‌های دهه اول ماه محرم است. موضوع این تعزیه که معمولا در روز سوم اجرا می‌شود، شهادت دو پسربچه مسلم بن عقیل‌ (پسر عمومی امام حسین(ع)) است که از مدینه با پدر به کوفه آمدند و اسیر شدند. در این تعزیه ماجرای اسارت و شهادت فرزندان مسلم و عاقبت قاتل آنها بازگو می‌شود.

هنوز هم حرم و بقعه طفلان مسلم در شهر مسیب عراق پذیرای زائران زیادی از شیعیان و محبان اهل بیت است.

شرح تعزیه؛ شروع تعزیه

در تعزیه حضرت مسلم(ع)، وی طفلان را به شریح قاضی می‌سپارد، تعزیه طفلان مسلم از حضور طفلان در خانه شریح آغاز می‌شود که وی به علت ترس از عبیدالله بن زیاد طفلان را در مسیری رها می‌کند. طفلان در بین راه با چوپانی که از دوستداران اهل بیت است برخورد می‌کنند، چوپان از آنان پذیرایی کرده و شخصی به نام غلام بر چوپان حمله کرده و پس از دستگیری طفلان آنان را به دار الاماره می‌برد.

تعزیه «شهادت طفلان مسلم»؛ آینه حق‌طلبی دو نوجوان حسینی

طفلان در زندان

پس از دستگیری آنان، ابن زیاد زندان‌بانش مشکور را به حضور طلبیده و طفلان را به وی تحویل می‌دهد، مشکور که از دوستداران اهل بیت است پس از اطلاع از اسم و رسم طفلان آنان را در بین راه کوفه و مدینه می‌برد تا شاید کاروانی پیداشود و آنان را تا مدینه همرامی کند. این کار برای مشکور گران تمام شده و ابن زیاد دستور قتل وی را صادر می‌کند.

در خانه حارث

حارث یکی از دشمنان اهل بیت به خیال گرفتن انعام در کوی و برزن به دنبال طفلان مسلم می‌رود تا جایی که اسب خود او در این راه هلاک می‌شود

ابن زیاد ماموران خود را به دنبال کودکان حضرت مسلم(ع) می‌فرستد و برای یابنده جایزه و انعام تعیین می‌کند، حارث یکی از دشمنان اهل بیت به خیال گرفتن انعام در کوی و برزن به دنبال کودکان می‌رود تا جایی که اسب خود او در این راه هلاک می‌شود. از طرفی طفلان در کنار رود آبی خستگی می‌گیرند که کنیزی آنان را پیش بانوی خود می‌برد، بانو که همان زن حارث و از محبان اهل بیت است آنان را به خانه برده و به گرمی از آنان پذیرایی می‌کند.

سپس آنها را به اتاقی برده و لوازم استراحت را برای‌شان فراهم می‌کند. از طرفی حارث که به دنبال طفلان است خسته و کوفته با زین اسبش که به دوش دارد به خانه می‌آید.

تعزیه «شهادت طفلان مسلم»؛ آینه حق‌طلبی دو نوجوان حسینی

شهادت

یکی از طفلان شروع به گریه و زاری می‌کند و اشعاری می‌خواند، برادرش بیدار شده و ماجرا را می‌پرسد، طفل جواب می‌دهد هم اینک پدرم را در خواب دیدم که خبر از شهادت زودهنگام ما می‌داد، برادرش نیز می‌گوید من هم همین خواب را دیده‌ام هر دو کودک شروع به گریه و شعر خوانی می‌کنند.

حارث بیدار شده و ماجرا را از همسر و کنیزش می‌پرسد، آنان وی را آرام کرده ولی او که مشکوک شده چراغ بر دست از اتاق‌های مختلف سرکشی می‌کند.

نهایت به طفلان دسترسی پیدا کرده و آنان را با تازیانه می‌زند تا نام و نشان خود را بیان کنند. وقتی آنان را می‌شناسد تصمیم به قتل آنان می‌گیرد. اصرار و التماس‌های زیاد زن و کنیز مانع تصمیمش نمی‌شود.

کودکان درخواست می‌کنند که آنان را به میدان برده فروشی برده و بفروشد، حارث امتناع می‌کند، کودکان باز درخواست می‌کنند تا آنان را زنده نزد ابن زیاد ببرد ولی باز حارث قبول نمی‌کند. آنان تقاضای سومی را مطرح می‌کنند و آن اینکه دو رکعت نماز بخوانند. حارث اجازه می‌دهد

آنان در قنوت نماز اشعاری درباره یتیمی می‌خوانند، سپس هر کدام تقاضا می‌کنند اول کشته شوند چون طاقت داغ برادر را ندارند. لذا مکرر به دست و پای حارث افتاده و مانع کشتن دیگری می‌شوند.

حارث یکی از آنان را با طناب بسته و دیگری را به شهادت رسانده، سپس به دنبال اولی رفته و او را نیز به شهادت می‌رساند.

تعزیه «شهادت طفلان مسلم»؛ آینه حق‌طلبی دو نوجوان حسینی

عاقبت حارث

حارث با سر بریده طفلان به نزد ابن زیاد می‌رود. بر خلاف تصور حارث؛ ابن زیاد وقتی سرها را می‌بیند برآشفته می‌شود و از بی‌رحمی حارث تعجب می‌کند در این هنگام از حاضران می‌خواهد تا حارث را به محل شهادت طفلان برده و همانجا به قتل رساند.

شخصی به نام مقاتل این وظیفه را بر عهده می‌گیرد و حارث را در همانجا به قتل می‌رساند.

شخصیت‌ها

موافق خوان

محمد یکی از طفلان

ابراهیم یکی از طفلان

حضرت مسلم(ع) (به صورت روح و در خواب طفلان می‌آید)

چوپان: از محبان اهل بیت که از طفلان برای مدت کوتاهی نگه‌داری می‌کند.

زن حارث

کنیز حارث

مشکور زندان‌بان: پس از شناختن طفلان آنان را رها می‌کند.

مخالف خوان

ابن زیاد: حاکم کوفه از طرف یزید

غلام: شخصی که طفلان را از چوپان به زور می‌گیرد.

حارث: قاتل طفلان

مقاتل: قاتل حارث

شریح قاضی: شخصی که حضرت مسلم قبل از شهادت طفلان را به وی سپرده ولی وی از ترس ابن زیاد طفلان را در کوی برزن رها می‌کند.

تعزیه «شهادت طفلان مسلم»؛ آینه حق‌طلبی دو نوجوان حسینی

نمونه‌ای از اشعار/ زمزمه طفلان هنگام دیدن حارث

محمد: این برادر جان ببین بر آن جوان

ابراهیم: من نظاره کردم‌ای آرام جان

محمد: آستین بهر چه بالا می‌زند

ابراهیم: بهر قتل ما تقلا می‌کند

محمد:شمع بهر چه روشن می‌کند

ابراهیم:جست وجوی آه وشیون می‌کند

محمد: می‌کند شمشیر از بهر چه تیز

ابراهیم:گوئیا دارد به عزم ستیز

محمد:گو چه باید کرد با این بی‌حیا

ابراهیم:بسپر اکنون خویشتن از بر خدا

قم پرس منتظر دریافت اخبار و پیام های هموطنان عزیز می باشد.