کد خبر: 360465
۰
PNAZAR
نسخه چاپی
علی غفاری، کارگردان فیلم «تک‌تیرانداز»:

ساخت اثر ضعیف درباره زندگی حاج قاسم، خیانتی بزرگ است

تماشاچی وقتی از سالن بیرون می‌آید، دوست دارد که جای قهرمان فیلم باشد، امّا متأسفانه بسیاری از فیلم‌های ما این‌گونه‌اند که تماشاچی از قراردادن خودش در موقعیت شخصیت‌های فیلم فرار می‌کند!

ساخت اثر ضعیف درباره زندگی حاج قاسم، خیانتی بزرگ است

سینمای ایران سال‌هاست از قهرمان خالی‌شده؛ قهرمان‌هایی که هرکدام می‌توانستند بخشی از هویت تاریخی ما را پُررنگ‌تر کنند. تاریخ ایران سرشار از شخصیت‌هایی است که به شکلی ناجوانمردانه گمنام مانده‌اند و این وظیفه خطیری است که سینما می‌تواند آن را به دوش بکشد، امّا یا از زیر بار آن شانه خالی‌کرده، یا با تولید آثاری تجاری، شخصیت‌ها را به شکلی ضعیف روی پرده برده است.

هشت سال دفاع مقدس کافی بود برای آنکه سینمای ایران با تولید آثار ارزشمند، چندین گام فراتر بگذارد؛ امّا متأسفانه تنها دوره درخشانِ چنین آثاری، دهه شصت بود و آن هم به‌واسطه تب‌وتاب جنگ، هنرمندان درگیر ساخت آثاری این‌چنینی شدند و بعد از آن، تا به امروز، گاه‌به‌گاه فیلم‌های درخور توجهی در این ژانر ساخته شد و این در حالی است که فیلم‌های بسیاری در حوزه دفاع مقدس ساخته می‌شود، امّا به‌دلیل ضعف ساختاری و محتوایی، تأثیر چندانی بر مخاطب ندارد.

سینمای ما تا چه اندازه در بازنمایی شخصیت‌های مهم ایفای نقش کرده است؟ اساساً سینما چطور می‌تواند در هویت تاریخی ما تأثیرگذار باشد؟ در پاسخ به این سؤالات، با علی غفاری، کارگردان فیلم «تک‌تیرانداز» که این روزها روی پرده سینماهاست، به گفت‌وگو نشستیم که خواندن آن خالی از لطف نیست.

چرا سینما ابزار مفیدی برای بازنمایی چهره قهرمان است؟

سینما هنر هفتم و تلفیقی از هنرهای مختلف است که می‌تواند تأثیر بسیاری داشته باشد و از هر ابزار رسانه‌ای دیگری قوی‌تر است. در حال حاضر، در همه جای دنیا به این نتیجه رسیدند که حرف‌های بسیاری را می‌توان با زبان سینما بیان کرد، امّا متأسفانه ما هنوز از قدرت سینما غافلیم.

همواره این انتقاد وجود دارد که سینمای ایران در بازنمایی قهرمان ناموفق است. دیدگاه شما چیست؟

متأسفانه مردم ما قهرمانان خود را به‌درستی نمی‌شناسند. دلیلش هم غفلت، کم‌کاری و اهمال سیاست‌گذاران فرهنگی کشور است. سال‌به‌سال هم این وضعیت بدتر شده است؛ چراکه هرساله تعداد فیلم‌های سینمایی و سریال‌هایی که به بررسی و معرفی قهرمانان دفاع مقدس می‌پردازد، کمتر شده است. البته آژیر خطر در این عرصه به صدا درآمده و باید برای آن فکری کرد. امیدوارم با سیاست‌گذاری‌های جدید دولت و نیروهای تازه‌نفسی که منصوب شدند، تدبیر اساسی برای این مسئله اندیشیده شود تا مردم ما با قهرمانان خود بیشتر آشنا شوند.

در ساخت فیلم‌های قهرمان‌محور در حوزه دفاع مقدس، همواره موانعی وجود دارد. در تجربه فیلم «تک‌تیرانداز» موانع بازنمایی چه بود؟

اساساً، بدون مانع نمی‌شود فیلم جنگی ساخت؛ چون سخت‌ترین ژانر سینماست. برای پلان‌به‌پلان این نوع فیلم‌ها باید خون دل خورد. به‌زعم من، مهم‌ترین بخش پشتیبانی کار است که اراده ملی می‌خواهد و این اراده باید در همه ارگان‌ها (نهاد ریاست‌جمهوری، مجلس، وزارت ارشاد و ...) وجود داشته باشد تا فیلم موفقی ساخت. فیلم‌نامه هم خیلی مؤثر است، امّا همین پشتیبانی فیلم‌نامه را هم تحت‌تأثیر خودش قرار می‌دهد. ما در این بخش نیازمند فراخوان عمومی هستیم به این معنا که همه نهادها باید این بخش را حمایت کنند؛ امّا متأسفانه نهادهای فرهنگی که وظیفه‌شان حمایت از این نوع آثار سینمایی است، کم‌کاری می‌کنند و ریتم کندی دارند. همین امسال شاهد خواهید بود که ما بیشتر از یکی دو فیلم در عرصه دفاع مقدس نخواهیم داشت. این بیداری چه زمانی قرار است اتفاق بیفتد؟ شخصیت‌هایی که جانشان را فدای این خاک کردند و تاریخ ساختند، چه زمانی قرار است به‌درستی به مردم معرفی شوند؟ بحث من فقط شخصیت‌های دفاع مقدس نیست، بلکه ما در همه عرصه‌ها به‌خصوص در تاریخ معاصر شخصیت‌های بسیاری داریم که هرکدام به تنهایی یک قهرمان‌اند که مغفول مانده‌اند.

به اعتقاد شما چه دوره‌ای از تاریخ سینمای بعد از انقلاب، از لحاظ پرداختن به شخصیت‌های دفاع مقدس دوره بهتری بوده است؟

دهه شصت و بخشی از دهه هفتاد، دوره‌های خوبی بودند؛ چراکه کشور درگیر جنگ بود و اهمیت ساخت این‌گونه کارها بیشتر درک می‌شد. در آن دوره، هر فیلمی که اکران می‌شد جریانی به‌دنبال داشت و دلیل بخشی از شور جوانان ما، گذشته از نفس حق امام(ره)، سینما بود؛ امّا این شور و این کارکرد سینمای دفاع مقدس رفته‌رفته کم شد تا جایی که امروز چراغ این سینما در حال سوسوزدن است.

پیشنهاد شما برای جلوگیری از خاموشی سینمای دفاع مقدس چیست؟

این ماجرا باید از مدیران بالادستی و سیاست‌گذاری کل کشور آغاز شود و همه ارگان‌ها به این مسئله به چشم یک بحران نگاه کنند. همان‌طور که وقتی سیل یا زلزله در نقطه‌ای از کشور می‌آید و همه دست‌به‌دست هم می‌دهند و به کمک می‌روند، در عرصه فرهنگی هم باید همین هم‌بستگی وجود داشته باشد؛ امّا به نظر می‌رسد موضوع جدی گرفته نمی‌شود. آسیب نپرداختن به فرهنگ بسیار زیاد است. مدیران باید سیاست‌گذاری کلان فرهنگی در این حوزه داشته باشند. این درست نیست که نزدیک جشنواره یکی دو فیلم دفاع مقدس تولید کنند و بعد هم فراموش شود. ما نیازمند برنامه بلندمدت هستیم تا سینمای دفاع مقدس جان بگیرد. این ژانر در همه جای دنیا موفق است. غرب با استفاده از سینما، تاریخ‌سازی می‌کند. شخصیت‌هایی را خلق می‌کند که وجود خارجی ندارند و ماجراهایی را تعریف می‌کند که تحریف تاریخ است، ولی ما سرمایه‌های خیلی خوبی داریم که متأسفانه به آن نمی‌پردازیم.

پس از تولید فیلم، تصویر قهرمان شما با چه واکنشی مواجه شد؟

خوشبختانه تاکنون بازخوردهای خوبی از سوی مخاطب داشتیم. وقتی فیلم را با مردم در سینما دیدم، بعد از سال‌ها، صدای سوت و کف و تشویق مردم برای قهرمان فیلم را شنیدم؛ چراکه شخصیت‌های روی پرده ما، در سال‌های اخیر، عمدتاً شخصیت‌های مأیوس و ناامیدی هستند. موضوعات بسیاری از فیلم‌های ما، مشکلات خانوادگی، خودکشی یا دختر فراری است. سال‌هاست مردم چنین آثاری را در سینما تماشا می‌کنند، امّا زمانی که واکنش آن‌ها نسبت به فیلم‌های قهرمان‌محور را می‌بینید، متوجه می‌شوید که چقدر به این سینما ظلم شده است.

تماشاچی وقتی از سالن بیرون می‌آید، دوست دارد که جای قهرمان فیلم باشد، امّا متأسفانه بسیاری از فیلم‌های ما این‌گونه‌اند که تماشاچی از قراردادن خودش در موقعیت شخصیت‌های فیلم فرار می‌کند! درحالی‌که ما شخصیت‌های بزرگی داریم که در همه جای دنیا برجسته‌اند. شهید زرین، در دنیا رکورد برترین تک‌تیرانداز را دارد، ولی فیلم تک‌تیرانداز آمریکایی پُررنگ می‌شود که به هیچ‌کس رحم نمی‌کرده! جهان‌بینی تک‌تیرانداز ما، جهان‌بینی معرفتی‌ بوده و نگاهش به جنگ، نجات انسان‌ها بوده است. ما از این قبیل شخصیت‌ها بسیار داریم. به‌عنوان‌ مثال، شهید صفا، بهترین شکارچی تانک بوده و تندیس ایشان در دانشگاه نظامی لندن وجود دارد، امّا بچه‌های ما با این شخصیت آشنا نیستند.

نظر شما برای تولید یک فیلم از زندگی حاج قاسم سلیمانی چیست؟ شما به کدام بخش از زندگی این شهید می‌پردازید؟

یکی از آرزوهای من این است که سعادت داشته باشم تا برگ کوچکی از کتاب زرین شهید قاسم سلیمانی را بسازم؛ امّا زندگی ایشان را نمی‌توان به‌تنهایی ساخت. ابعاد زندگی ایشان بسیار گسترده است؛ تبحر نظامی، معرفت و متفکربودن تنها بخش کوچکی از زندگی ایشان است. شهید سلیمانی یک برگ برنده است، امّا فیلم‌ساز چطور می‌تواند به‌تنهایی به‌ سراغ ساخت اثری درباره ایشان برود؟ مجموعه‌ها باید دست‌به‌دست هم بدهند، تصمیم بگیرند و اراده کنند تا تنها بتوانند یک سفر عملیاتی ایشان را به فیلم سینمایی تبدیل کنند. تنها عزم و اراده ملی است که می‌تواند پای شخصیتی همچون حاج قاسم را به سینمای ما باز کند. امیدوارم نیت مدیران دولتی رسیدن به چنین عزم و اراده‌ای باشد؛ امّا با حرف‌زدن کاری انجام نمی‌شود و باید در عمل ببینیم چه می‌کنند.

در مورد حاج قاسم سلیمانی بی‌شک میل به بازنمایی سینمایی وجود دارد. به اعتقاد شما مانع تولید چنین اثری چیست؟

برای چنین اقدامی ما در ابتدا نیاز به اتاق فکر داریم. باید محفلی وجود داشته باشد و نزدیک‌ترین آدم‌ها به حاج قاسم گردهم جمع شوند. در واقع، ابتدا باید جریانی به راه بیفتد. در مرحله اوّل، تحقیق و پژوهش اساسی باید انجام شود که فکر می‌کنم همین مرحله، دست‌کم یک‌سال زمان می‌برد. بعد از جمع‌آوری اطلاعات هم باید ببینیم که توان پرداختن به کدام‌یک از این اطلاعات را در قالب فیلم سینمایی داریم. این‌طور نیست که کارگردان تصمیم بگیرد درباره حاج قاسم فیلمی بسازد و فردا کار را شروع کند، بلکه این پروژه بسیار بزرگی است. در ابتدا، همین بنیاد حاج قاسم می‌تواند برای گردآوری اطلاعات و تحقیق و پژوهش پیش‌قدم شود و فیلم‌سازان را دعوت کند تا به طرحی جامع برسند. ساختن چنین اثری، همانند عملیات خودِ حاج قاسم حساس و جدی است و اگر اثر ضعیفی ساخته شود، خیانت است!

حاج قاسم از روزهای اوّل جنگ لباس نظامی بر تن داشته و در عملیات‌های متعددی حضور داشته است. دوستان حاج قاسم عاشقش بودند و دشمنانش از او وحشت داشتند. ما باید بتوانیم در اثری سینمایی به ابعاد مختلف شخصیت حاج قاسم نگاه کنیم و نشان دهیم او چگونه شخصیتی داشت که حتی اسمش برای مردم امنیت خاطر به ارمغان می‌آورد؟

و حرف آخر؟

اگر ما امروز نتوانیم قهرمانان خود را به‌درستی معرفی کنیم، بدهکار نسل آینده می‌شویم. من امیدوارم بتوانیم قهرمانان تاریخ را به‌خصوص مدافعین حرم و شخصیت‌های برجسته دفاع مقدس را به نسل آینده بشناسانیم و آثار درخور توجهی خلق کنیم.